۲۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۲

لعل شکروشت که به جلاب شسته اند
گویی پیاله را به می ناب شسته اند

در چشم ما ز خون جگر خواب بسته شد
زان رو که وقت خاستن از خواب شسته اند

هر گه که خوی همی کند آن عارض چو ماه
خورشید گوییا که به هفت آب شسته اند

بشکسته اند توبه به عهد تو آن کسان
کز آب دیده منبر و محراب شسته اند

دست از تو می نشویم و از غم تمام خلق
دست از من شکسته بی تاب شسته اند

از تشنگی بسوختم، ای دیده، شربتی
آخر از آن دو لب که به جلاب شسته اند

خسرو، کسان که غمزه زنان را دهند پند
از خون میش دشنه قصاب شسته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.