۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱۲

گل به تماشای چمن می رود
باد به گلگشت سمن می رود

آینه گشته ست ز عکس سمن
آب که در زیر سمن می رود

دوش شنیدم که به هر مجلسی
از دهن غنچه سخن می رود

وقت بهار آمد و ایام گل
آه که یار از بر من می رود

راحت روح است رخش، چون کنم
روح دل و راحت تن می رود

عهد شکسته ست و به هنگام صبر
آن صنم عهد شکن می رود

خسرو دلسوخته را در غمش
عمر در اندوه و حزن می رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.