۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۶

لب خونخوار تو جز خون دل افزون نکند
چشم تو جز جگر سوختگان خون نکند

ماه روی چو تو در مهر نمی افزاید
کم ازان کاین ستم و جور بر افزون نکند

چون رسد غارت ترکان خیالت، عاشق
نقد جان را چه کند کز دل بیرون نکند

سخن تلخ تو چون زهر کند در دل کار
طرفه کاری که درین زهر کس افسون نکند

دست ازان دارم بر خود که نهم پای به هوش
تا مرا سلسله زلف تو مجنون نکند

مردمان چشم ملامت سوی من داشته اند
مردمی کی کند، از چشم تو اکنون نکند

چند با خسرو سرگشته چو گردون گردی
برنگردی، ز وی، اندیشه گردون نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.