۳۳۸ بار خوانده شده

پرنده و طناب ...

پشت پنجره ام را کوبید
گفتم که هستی ؟
گفت : آفتاب
بی اعتنا طناب را آماده کردم ...
*
پشت پنجره ام را کوبید
گفتم که هستی ؟
گفت : ماه
بی اعتنا طناب را آماده کردم ...
*
پشت پنجره ام را کوبیدند
گفتم که هستید ؟
گفتند : همه ی ستارگان دنیا
بی اعتنا طناب را آماده کردم ...
*
پشت پنجره ام را کوبید
گفتم که هستی ؟
گفت : یک پرنده ی آزاد
من پنجره را با اشتیاق باز کردم ...
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرنده ی خیس
گوهر بعدی:من شکستم در خود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.