۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۹

بی یاد تو غم جهان نسوزد
بی آه من آسمان نسوزد

پیش رخ آتشین تو شمع
سوزند، ولی چنان نسوزد

گر شمع نخوانمت مشو گرم
زاتش گفتن زبان نسوزد

بی رنگ رخ تو ز آتش غم
سرمایه دوستان نسوزد

یاد تو چو در دلم در آید
جز مغز استخوان نسوزد

سوزد دل خود، اگر بگویم
دل نیست که در زمان نسوزد

آتش به چنان دلی در افگن
کاندر غم دوستان نسوزد

از غمزه مسوز عالمی را
تا بنده در آن میان نسوزد

زینسان که بسوخت خسرو از آه
نبود عجب، ار جهان نسوزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.