۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۳

جانا، چو تویی دگر نیاید
مردم ز تو خوبتر نیاید

هم رنگ رخت سمن نگیرد
هم تنگ لبت شکر نیاید

روزی که تو برنخیزی از خواب
خورشید بلند برنیاید

هر ماهی، اگر چو تو شود ماه
با روی تو در نظر نیاید

یک دل نرود ز شست زلفت
کز غمزه صد دگر نیاید

تیری که گشاید اشتیاقت
جز بر دل بی سپر نیاید

سنگی که از آسمان بیفتد
جز به خر شیشه گر نیاید

با خاک درت رواست ما را
گر سرمه به چشم در نیاید

خسرو ز غمت عنان نتابد
تا مرکب عمر سر نیاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.