۲۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۹

هر کس که تقرب ز وصال تو نجوید
واندر ره ادراک جمال تو نپوید

فردا که شب وعده دیدار سر آید
رهبر نبود سوی تو چندان که نجوید

فردا که تو در گلشن فردوس خرامی
طوبی، ادب آنست، که در راه نروید

شک نیست که چرخ از پی صد دور بیاید
مهر تو ز هر ذره خاکم که ببوید

فریاد ز غوغای رقیبان که نمانند
تا با تو کسی درد دل خویش بگوید

دیدار حرام است کسی را که چو خسرو
از دیده به خون دل خود دست بشوید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.