۲۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۲

رویی که تو داری گل سیراب ندارد
شیرینی لعلت شکر ناب ندارد

قدی که تو داری نبود سرو روان را
چون زلف تو چین سنبل پر تاب ندارد

در خواب توان دید خیال رخ خوبت
اما چه کنم، دیده من خواب ندارد

زان لحظه که زاهد خم ابروی ترا دید
پروای نماز و سر محراب ندارد

خسرو به خیال و لعل تو شب و روز
جز فلک لب کشت و می ناب ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.