۲۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۹

از بند زلف غمزدگان را سبب فرست
وز قند لعل دلشدگان را طرب فرست

از من به فن لب آمده جانی ربوده ای
یک بوسه نامزد کن و بازم به لب فرست

تو ماه و من چو تار قصب در غمت ضعیف
ای ماهتاب، نور به تار قصب فرست

امروز چون به خنده رطب لب گشوده ای
ما را خبر از آن رطب بوالعجب فرست

سلطانی از پی تو فرستاد جان، تو نیز
از وعده وصال به جانش طرب فرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.