۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۱

هر سو که با هزار کرشمه خرام تست
صد دل فتاده پیش به هر نیم گام تست

وه آن تویی و یا مه گردون و یا خیال
ماهی که گاه گاه به بالای بام تست

جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست

خود را ز تو سلام کنم زان همی زیم
میرم ازین گمان نبرم کاین سلام تست

مستی گرم تمام بسوزد عجب مدار
زینسان که دل به پختن سودای خام تست

چون می کشی مرا ز کف خویش بیش ازین
یک جرعه ای بریز که ای کشته شام تست

خونم نگین نگین که فرو می چکد ز چشم
بر هر نگین ز کلک وفا نقش نام تست

جانی که هست در کف اندیشه ها گرو
بر رخ ز خون قباله نوشتم که نام تست

خسرو که هندوانه سخن کج کج آورد
یک خنده کن وظیفه او، چون غلام تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.