۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۰

باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت

از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب
آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟

عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
که من سوخته را بر سر این سودا داشت؟

خلق گویند که گر جانت به کار است، مبین
چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت

نرود باغ، کزان دیده که دیدت خسرو
نتواند به گل و لاله نازیبا داشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.