۵۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۵

گرفته در بر اندام تو سیم است
برادر خوانده زلفت نسیم است

از آن زلف سیه بر مشکن آن را
بنا گوش ترا در یتیم است

به رعنایی چنین مخرام، غافل
که از چشم بد اندر راه بیم است

دل من در غمت نیمی نمانده ست
وز این یک غم دل صد کس دو نیم است

ز یاد خنده مردم فریبت
مرا دو دیده پر در یتیم است

به عهد فتنه و آشوب زلفت
کسی کو خوش زید رند حکیم است

کتاب صبر خوانده بنده خسرو
که هر شب مجلس غم را ندیم است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.