۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰

گل من سبزه زاری کرد پیدا
زمانه نوبهاری کرد پیدا

در این موسم که از تأثیر نوروز
جهان نو روزگاری کرد پیدا

ز کوه ابر سنگ ژاله افتاد
زر گل را، عیاری کرد پیدا

شدم موی و فرو رفتم به رویش
همانم خارخاری کرد پیدا

نهانی خارخاری داشت آن شوخ
به حمدالله که باری کرد پیدا

ببین خسرو، اگر جانت به کار است
که جان را باز کاری کرد پیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.