۲۷۳ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۷۱

عشق است حیات جاودانی
‌‌ سرمایهٔ عیش و کامرانی

گر عشق نبود خود نبودی
‌‌ هرگز نه زمین نه آسمانی

پیرایهٔ عشق اگر نیستی
‌‌ کی داشت عروس حسن آنی

از عشق گرفت زینت و زیب
‌‌ اوراق کتاب کن فکانی

عشق است مدار قاب قوسین
‌‌ عشق است مقام من رآنی

هم بود ز عشق آنکه دم زد
‌‌ از سبحان عظیم شأنی

خورشید سپهر عشق ساری است
‌‌ نورش بذراری جهانی

از عشق گرفت بال و پرواز
این بیضه مرغ لامکانی

حالی نبود ز عشق اسرار
هر عین نهانی وعیانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۷۰
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.