۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۶۷

آنچه در مدرسه عمریست که اندوختمی
بیکی عشوه ساقی همه بفروختمی

در دبستان ازل روز نخست از استاد
بجز از درس غم عشق نیاموختمی

نقشت ای سرو قباپوش نشستی بر دل
دیدهٔ دل بدو کون از همه بفروختمی

مستی و باده کشی ها که شدی پیشهٔ ما
شیوهائی است که از چشم تو آموختمی

آخر ای ابر گهربار روا کی باشد
عالمی کام روا از تو و من سوختمی

تیره شد روز من اسرار چو شام دیجور
گرچه صد مشعله هر دم ز دل افروختمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۶۶
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.