۲۷۹ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۵۵

ای نرگست سحر آفرین لعلت شکرخا آمده
مو عنبرین رو یاسمین زلفت سمن سا آمده

بسته بخونریزی کمر در خانه ای زین جلوه گر
یا معشر الناس الحذر ترکی بیغما آمده

کاکل بدوش آویخته زلف مسلسل ریخته
در شهر شور آمیخته کآشوب دلها آمده

ای آفتاب خاوری رشک بتان آذری
دیگر چو تو از مادری کمتر بدنیا آمده

مه پیش رویش منفعل سرو از قد او پابگل
برهمزن صد ملک دل زان چشم شهلا آمده

اسرار بی برگ نوا تا بیند آن نور خدا
موسی صفت مست لقا دیدار جویا آمده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.