۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۵۰

از باده مغز تر کن و آن یار نغز جو
تا سر رود بسر رو و تا پا بپا بپو

بر نقش ما سوا خط بطلان بیا بکش
از لوح دل محبت اغیار رو بشو

یاران ز باده سرخوش و در سر ترا خمار
جامی بزن بطرف چمن نوگلی ببو

چون یاد دوست میرود اندر ملامتم
ای مدعی هر آنچه توانی بگو بگو

خاصان و عامیان همه را شور او بسر
ترسا و پارسا همه را رو بسوی او

در دیر و در حرم بکنشت و کلیسیا
در جستجوش ره سپر اسرار کو بکو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.