۲۸۸ بار خوانده شده

غزل شماره ۱۲۰

به تیغم گرنمائی سینه صد چاک
فوادی یبتغیک القلب یهواک

تو هرگز گر نمیآری ز من یاد
فانی طول عمری است انساک

ز سر تا پا همه حسن و ملاحت
تعالی من بهذا الحسن سواک

ترا سرو چمن گفتن زهی ظلم
ومابدر الدیاجی منک حاشاک

شکفت از طلعتت ما را بهاری
و صبح طالع لی من محیاک

سرت را از وفاداری که پیچید
بقتلی من بغیر الذنب اوصاک

بکویت راه پیمودن که یابد
بباب القصر اذ کثرت قتلاک

نیائی ساعتی ما را ببالین
وانت الساعة ایان مرساک

عزیزا مصر جان جای تو باشد
فما الباسآء ما اکرمت مثواک

همی گوید مدام اسرار نومید
متی تدنوا وانی این القاک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۱۹
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.