۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شماره ۷۵

گر راندیم ز بزم و شدی همنشین غیر
بر من گذشت لیک طریق وفا نبود

گلچین بباغ اندر و بلبل برون در
خود رسم تازه ایست نخست این بنا نبود

ما آشیان بگوشهٔ بامت گرفتهایم
رحمی که ظلم صید حرم را روا نبود

کی یار هست چون من رند گدای را
در درگهی که راه نسیم صبا نبود

عمریست خاکسار به راهش فتادهایم
او را ز ناز گوشهٔ چشمی بما نبود

اسرار کام هیچکسی یار ما نداد
منصور وار تا که بدار فنا نبود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۷۴
گوهر بعدی:غزل شماره ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.