۳۸۲ بار خوانده شده

بار یار

اکنون که در میکده بسته است به رویم
بهتر که غم خویش به خمار بگویم

من کشته آن ساقی و پیمانه عشقم
من عاشِق دلداده آن روی نکویم

پروانه صفت در برِ آن شمع بسوزم
مجنونم و در راه جنون بادیه پویم

راز دل غمدیده خود را به که گویم؟
من تشنه جام می از آن کهنه سبویم

بردار کتاب از برم و جام می آور
تا آنچه که در جمع کتب نیست، بجویم

از پیچ و خم عِلم و خرد، رخت ببندم
تا بار دهد یار، به پیچ و خم مویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جام ازل
گوهر بعدی:وادی ایمن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.