۳۵۲ بار خوانده شده

بوی نگار

آن ناله ها که از غم دلدار می‏کشم
آهی‏است کز درون شرربار می‏کشم

با یار دلفریب بگو: پرده برگشا
کز هجر روی ماه تو، آزار می‏کشم

منصور را گذار که فریاد او به دوست
در جمع گلرخان به سرِدار می‏کشم

ساقی، بریز باده به جامم که هجر یار
باری‏است بس‏گران به سربار می‏کشم

گفتی که دوست، باز کند در به روی دوست
این حسرتی است تازه که بسیار می‏کشم

کوچک مگیر کلبه پیر مغان که من
بوی نگار زان در و دیوار می‏کشم

سالک در این سلوک به دنبال کیستی؟
من یار را به کوچه و بازار می‏کشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:انتظار
گوهر بعدی:شبِ وصل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.