۳۶۷ بار خوانده شده

آواز سروش

بر در میکده، پیمانه زدم خرقه به دوش
تا شود از کفم آرام و رَوَد از سر هوش

از دم شیخ، شفای دل من حاصل نیست
بایدم، شکوه برم پیش بت باده فروش

نه محقق خبری داشت، نه عارف اثری
بعد از این، دست من و دامن پیری خاموش

عالم و حوزه خود، صوفی و خلوتگه خویش
ما و کوی بت حیرت‏زده خانه به دوش

از در مدرسه و دیر و خرابات شدم
تا شوم بر در میعادگهش حلقه به گوش

گوش از عربده صوفی و درویش ببند
تا به جانت رسد از کوی دل، آواز سروش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فنون عشق
گوهر بعدی:پیر مغان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.