۵۱۴ بار خوانده شده

فنون عشق

جامی بنوش و بر در میخانه، شاد باش
در یاد آن فرشته که توفیق داد، باش

گر تیشه‏ات نباشد تا کوه برکنی
فرهاد باش در غم دلدار و شاد باش

رو حلقه غلامی رندان به گوش کن
فرمانروای عالم کون و فساد باش

در پیچ و تاب گیسوی ساقی، ترانه ساز
با جان و دل لوای کش این نهاد، باش

شاگرد پیرمیکده شو در فنون عشق
گردن فرازْ بر همه خلق، اوستاد باش

مستان، مقام را به پشیزی نمی‏خرند
گو خسرو زمانه و یا کیقباد باش

فرزند دلپذیر خرابات، گر شدی
بگذار ملک قیصر و کسری به باد باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:عروس صبح
گوهر بعدی:آواز سروش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.