۸۵۶ بار خوانده شده

عروس صبح

امشب که در کنار منی، خفته چون عروس
زنهار تا دریغ نداری، کنار و بوس

ای شب، بگیر تنگ به بر نوعروس صبح
امشب که تنگ در بر من، خفته این عروس

لب بر ندارم از لب شیرین شکّرش
گر بانگ صبح بشنوم و گر غریو کوس

یا رب، ببند بر رُخ خورشید، راه صبح
در خواب کن موذن و در خاک کن خروس

یک امشبی که با منی، از راه لطف و مهر
جبران شود بقیّه عمر، ار بود فسوس

نارِندَم ار بخواهم کاین شب، سحر شود
باشد اگر به تخت سلیمانی‏ام جلوس

هندی ز هند تا به سر کویت آمده است
کی دل دهد به شاهی شیراز و ملک طوس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سایه سرو
گوهر بعدی:فنون عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.