۲۸۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۲۱۷

قالَتِ الْکَأْسُ ارْفَعُونی کَمْ اِلیٰ کَمْ تَحْبِسونی
اِنَّ جِسْمی فی زُجاجٍ بِالنَّویٰ لا تَکْسِرونی

اِجْعَلُوا السّاقی خَبیرًا عارِفًا عَنْهُ سَلونی
اِنَّنی لَسْتُ اُحِبُّ الْمُفْتَری لا تَظْلِمونی

فَاِذا اَنْتُم سَکِرْتُمْ اِنَّ فَوْقَ السُّکرِ سُکْرًا
فَاقْرَعوا بابَ التَّقاضی وَاسْأَلوا لا تَقْنِطونی

کُنْتُ فی سَیْرٍ خَفیٍّ صُورَتی فی ذَالسُّکونِ
خِلْتُمونی کَالْجَمادِ ذاکَ مِنْ نُکْسِ الْعُیونِ

اِنْ اَرَدْتُمْ اِنْتِعاشًا فَاتَّقوا مَکْرَالظُّنونِ
اِنْ نَکَسْتُمْ فَاسْتَقیموا وَاحْذَروا رَیْبَ الْمَنونِ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.