۲۷۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۵۰

من مُریدِ تواَم، مُراد تویی
من غُلامَم، چو کِیْقُباد تویی

دلْ مُریدِ تو و تو را خواهد
کین دَرِ بَسته را گُشاد تویی

خاکِ پایِ تواَم، ولی امروز
گَردم اَنْدَر هوا، که باد تویی

زُهدِ من مَیْ، جِهادِ من ساغَر
چو مرا زُهد و اِجْتِهاد تویی

گر چه من بَدنَهاد و بَدگُهَرم
شاکرَم، چون دَرین نَهاد تویی

در نَهادی که تو کُنی بَرداشت
خوش بُوَد، چون همه مُراد تویی

زَهرْ باده شود، چو جامْ تویی
ظُلْمْ احسان شود، چو داد تویی

بس کُنم، ذکرِ تو نگویم بیش
ذکرِ هر ذکر و یادِ یاد تویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.