۳۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۳۲

خواهیم یارا کامشب نخسپی
حق خدا را کامشب نخسپی

چون سرو و سوسن تا روز روشن
خوبیم و زیبا کامشب نخسپی

یار موافق تا صبح صادق
شاهی و مولا کامشب نخسپی

ای ماه پاره همچون ستاره
باشی به بالا کامشب نخسپی

از حسن رویت و از لطف مویت
خواهد ثریا کامشب نخسپی

چون دید ما را مست تو یارا
نالید سرنا کامشب نخسپی

چون روزِ لالا، دارد عَلالا
کوریِّ لالا، کِامْشب نَخُسپی

در جَمعِ مَستان، با زیردَستان
بِگْریست صَهْبا، کِامْشب نَخُسپی

قومی زِ خویشان، گشته پَریشان
بَهرِ تو تنها، کِامْشب نَخُسپی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.