۲۸۶ بار خوانده شده
جایِ دِگَر بودهیی، زان که تَهی رودهیی
آبِ دِگَر خوردهیی، زان که گِل آلودهیی
مَستِ دِگَر بادهیی، کَاحْمَق و بَسْ سادهیی
دلْ چه بِدو دادهیی؟ رو که نیاسودهیی؟
گنجِ رَوان در دِلَت، بر سَرِ گنج این گِلَت
گیرَم بیدیدهیی، آخِر نَشْنودهیی؟
چیست سپیدیِّ چَشم؟ از اثرِ نَفْس و خَشم
چون پِیِ دارو زِ یَشْم، سُرمه دَهی، سودهیی؟
از نَظَرِ لَمْ یَزَل، دارد جانَت تِگَل
پَرتوِ خورشید را تو به گِلْ اَنْدودهیی
گنجِ دِلَت سَر به مُهر، وین جِگَرَتْ کانِ مِهْر
ای تو شِکَم خوار، چند در هَوَسِ رودهیی؟
از اَثَرِ شَمسِ دینسْت، این تَبِشِ عشقِ تو
وَزْ تبریز است این بَخت که پَروَردهیی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آبِ دِگَر خوردهیی، زان که گِل آلودهیی
مَستِ دِگَر بادهیی، کَاحْمَق و بَسْ سادهیی
دلْ چه بِدو دادهیی؟ رو که نیاسودهیی؟
گنجِ رَوان در دِلَت، بر سَرِ گنج این گِلَت
گیرَم بیدیدهیی، آخِر نَشْنودهیی؟
چیست سپیدیِّ چَشم؟ از اثرِ نَفْس و خَشم
چون پِیِ دارو زِ یَشْم، سُرمه دَهی، سودهیی؟
از نَظَرِ لَمْ یَزَل، دارد جانَت تِگَل
پَرتوِ خورشید را تو به گِلْ اَنْدودهیی
گنجِ دِلَت سَر به مُهر، وین جِگَرَتْ کانِ مِهْر
ای تو شِکَم خوار، چند در هَوَسِ رودهیی؟
از اَثَرِ شَمسِ دینسْت، این تَبِشِ عشقِ تو
وَزْ تبریز است این بَخت که پَروَردهیی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.