۴۷۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۲۰

پیش‌تَر آ پیش‌تَر، چند ازین رَهْ زَنی؟
چون تو مَنی من تواَم، چند توییّ و مَنی؟

نورِ حَقیم و زُجاج، با خود چندین لَجاج؟
از چه گُریزَد چُنین روشنی از روشنی؟

ما همه یک کامِلیم، از چه چُنین اَحْوَلیم؟
خوار چرا بِنْگَرد سویِ فقیرانْ غَنی؟

راست چرا بِنْگَرَد سویِ چپِ خویش خوار
هر دو چو دست تواَند، چه یَمَنی چه دَنی

ما همه یک گوهریم، یک خِرَد و یک سَریم
لیک دوبین گشته‌ایم، زین فَلَکِ مُنْحنی

رَخْت ازین پنج و شش، جانِبِ توحید کَش
عَرعَرِ توحید را چند کُنی مُنْثَنی؟

هین زِ مَنی خیز کُن، با همه آمیز کُن
با خودِ خود حَبّه‌یی، با همه چون مَعْدَنی

هر چه کُند شیرِ نَر، سگ بِکُند هم سگی
هر چه کُند روحِ پاک، تَن بِکُند هم تَنی

روحْ یکی دان و، تَنْ گشته عَدَد صد هزار
هَمچو که بادام‌ها، در صِفَتِ روغَنی

چند لُغَت در جهان، جُمله به مَعنی یکی
آب یکی گشت چون خابیه‌ها بِشْکَنی

جان بِفرستَد خَبَر جانِبِ هر بانَظَر
چون که به توحیدْ تو دل زِ سُخَن بَرکَنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.