۲۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۶۷

آمد زِ نایِ دولت، بارِ دِگَر نَوایی
ای جان بِزَن تو دستی، وِیْ دل بِکوب پایی

تابان شُده‌ست کانی، خندان شُده جهانی
آراسته‌ست خوانی، دَر می‌رَسَد صَلایی

بر بویِ نوبهاری، بر رویِ سَبزه زاری
در عشقِ خوش عِذاری، ما مَست و هایِ هایی

او بَحْر و ما سَحابی، او گَنج و ما خَرابی
در نورِ آفتابی، ما هَمچو ذَرّه‌هایی

شوریده‌ام، مُعافَم، بُگْذار تا بِلافَم
مَهْ را فروشِکافَم، با نورِ مُصطَفایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۲/۱۰/۲۵ ۱۹:۰۳

سلام لطفاً ترتیبی بدهید که وقتی مراجعه به سایت شما می‌نماییم بتوانیم با نوشتن شماره غزل آنرا بیابیم ممنونم