۲۸۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۵۹

ای آن کِه جُمله عالَم، از توست یک نشانی
زَخْمَت بَرین نشانه آمد کُنون تو دانی

زَخمی بِزَن دِگَر تو، مَرهَم نخواهم از تو
گَر یک جهان نَمانَد، چه غَم؟ تو صد جهانی

در شرحْ دَرنَیایی، چون شَرحِ سِرِّ حَقّی
در جانْ چرا نیایی؟ چون جانِ جانِ جانی

ماییم چون درختان، صُنْعِ تو بادِ گَردان
خود کار باد دارد، هر چند شُد نَهانی

زان بادْ سَبز گَردیم، زان بادْ زَرد گَردیم
گَر بَرگ را بریزی، از میوه کِی سِتانی؟

در نَقْش، باغْ پیش است، در اصلْ میوه پیش است
تو اوَّلین گُهَر را آخِر هَمی‌رَسانی

خواهم که از تو گویم، وَزْ جُز تو دست شویَم
پنهان شَویّ و ما را در صَفْ هَمی‌کَشانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.