۴۴۷ بار خوانده شده
هست امروز آنچه میباید، بلی
هست نُقل و بادهٔ بیحَدّ، بلی
هست ای ساقیِّ خوب از بامْداد
کانِ شیرینی بِنامیزَد، بلی
آفتاب امروز گشتهست از پِگاه
ساقیِ صد زُهره و فَرقَد، بلی
شُد عُطارِد مَست و اِشْکَسته قَلَم
لوحْ شُست از هَوَّز و اَبْجَد، بلی
مُطربِ ناهید بَربَط مینَواخت
هر چه میگفت آن چُنان آمد، بلی
دفترِ عشقَش چو بَرخوانَد خِرَد
پُرشِکَر گَردد دلِ کاغذ، بلی
گشت حاصِل آرزویِ دل، نَعَم
گشت هر سَعْدی کُنون اَسْعَد، بلی
چون که سُلطانِ مَلاحَت داد داد
دادْ بِسْتانیم از هر دَد، بلی
بس کُنم کین قِصّهیی بیمُنْتَهاست
کَزْ سُخَن دیگر سُخَن زاید، بلی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هست نُقل و بادهٔ بیحَدّ، بلی
هست ای ساقیِّ خوب از بامْداد
کانِ شیرینی بِنامیزَد، بلی
آفتاب امروز گشتهست از پِگاه
ساقیِ صد زُهره و فَرقَد، بلی
شُد عُطارِد مَست و اِشْکَسته قَلَم
لوحْ شُست از هَوَّز و اَبْجَد، بلی
مُطربِ ناهید بَربَط مینَواخت
هر چه میگفت آن چُنان آمد، بلی
دفترِ عشقَش چو بَرخوانَد خِرَد
پُرشِکَر گَردد دلِ کاغذ، بلی
گشت حاصِل آرزویِ دل، نَعَم
گشت هر سَعْدی کُنون اَسْعَد، بلی
چون که سُلطانِ مَلاحَت داد داد
دادْ بِسْتانیم از هر دَد، بلی
بس کُنم کین قِصّهیی بیمُنْتَهاست
کَزْ سُخَن دیگر سُخَن زاید، بلی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.