۲۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۷۵

نی، تو شکلی دِگَری، سنگ نباشی تو، زَری
سنگ هم بویْ بَرَد نیز که زیبا گُهَری

دلْ نَهادم که به همسایگی‌اَت خانه کُنم
که بَسی نادر و سَبز و تَر و عالی شَجَری

سَبزه‌ها جُمله دَرین سَبزیِ تو مَحو شوند
من چه گویم؟ که تَریِّ تو نَمانَد به تَری

گرچه چون شیر و شِکَر با همه آمیخته‌یی
هیچ عقلی نَپَذیرد زِتو که زین نَفَری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.