۲۹۰ بار خوانده شده
به خدا کسی نَجُنبد، چو تو تَن زنی، نَجُنبی
که پیالههاست مَردم، تو شرابْ بَخشِ خُنْبی
هَله خواجه خاکِ او شو، چو سوار شُد به میدان
سَرِ اسب را مَگَردان، که تو سَر نهیی، تو سُنْبی
که در آن زمانْ سَری تو، که تو خویش دُنْب دانی
چو تو را سَری هَوَس شُد، تو یَقین بِدان که دُنْبی
زِجهانْ گُریز و وابُر، تو زِطاق و از طُرُنْبَش
چو زِخویشْ طاق گشتی، زِچه بَستهٔ طُرُنْبی؟
تو بِدان خدایْ بِنْگَر، که صد اعتقاد بَخشَد
زِچه سُنّی است مَروی، زِچه رافِضیست قُنْبی
بِفرست سویِ بینش، همه نُطْق را و تَن را
که تو را یکی نَظَر بِهْ، که همیشه میغُرُنْبی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که پیالههاست مَردم، تو شرابْ بَخشِ خُنْبی
هَله خواجه خاکِ او شو، چو سوار شُد به میدان
سَرِ اسب را مَگَردان، که تو سَر نهیی، تو سُنْبی
که در آن زمانْ سَری تو، که تو خویش دُنْب دانی
چو تو را سَری هَوَس شُد، تو یَقین بِدان که دُنْبی
زِجهانْ گُریز و وابُر، تو زِطاق و از طُرُنْبَش
چو زِخویشْ طاق گشتی، زِچه بَستهٔ طُرُنْبی؟
تو بِدان خدایْ بِنْگَر، که صد اعتقاد بَخشَد
زِچه سُنّی است مَروی، زِچه رافِضیست قُنْبی
بِفرست سویِ بینش، همه نُطْق را و تَن را
که تو را یکی نَظَر بِهْ، که همیشه میغُرُنْبی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.