۲۸۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۷۰

ماتم سرای خاک مقام نظاره نیست
اینجا گلی بغیر گریبان پاره نیست

در زیر تیغ حادثه پر دست و پا مزن
کاین درد را به جز سر تسلیم چاره نیست

از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق
ابروی قبله را خبری از اشاره نیست

ما درد را به داغ مداوا نموده ایم
بیچاره در قلمرو ما غیر چاره نیست

ما را ز دور چرخ مترسان که گوش ما
در حلقه تصرف این گوشواره نیست

دل نیست گوهری که به کس رایگان دهند
در یتیم، مهره هر گاهواره نیست

در لافگاه عشق که افتادگی است باب
هر کس ز خود پیاده نگردد، سواره نیست

خضر مسافران توکل عزیمت است
سیل بهار همسفر استخاره نیست

در چشمه سار باده اگر شستشو دهی
هر پاره دل تو کم از ماهپاره نیست

در تنگنای دل نگریزد، کجا رود؟
صائب حریف دیده شور ستاره نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.