۲۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۳۲

این بنای عالم خاک از شکست نیست
پستی عمارتی است که آن را نشست نیست

از برگریز مردم بی برگ ایمنند
رنگ شکسته را خطری از شکست نیست

پرواز می کند به پر و بال آفتاب
گلهای اعتبار جهان رنگ بست نیست

از عمر رفته حاصل من آه حسرت است
جز زنگ از شمردن این زر به دست نیست

پست است بر تو طارم گردون ز سرکشی
گر سر به جیب خودکشی این سقف پست نیست

نتوان عنان عمر به تعبیر تن گرفت
سیلاب را ملاحظه از کوچه بست نیست

چشمش بود چو جام به دست سبو مدام
صائب کسی که مست شراب الست نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.