۲۰۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۱۹

ما گر چه بسته ایم لب از گفتگوی دوست
آیینه دار راز نهان است روی دوست

از بوی پیرهن گذرد آستین فشان
در مغز هر که ریشه دوانید بوی دوست

محو کدام آیینه سیما شود کسی؟
آیینه خانه ای است دو عالم ز روی دوست

رهبر چه حاجت است، که هر خار دشت عشق
برداشته است دست اشارت به سوی دوست

در پرده سوخت شهپر مرغ نگاه را
آه آن زمان که پرده برافتد ز روی دوست

درد طلب کجاست، که هر ذره خاک من
چون مور پر برآورد از جستجوی دوست

هر چند دوست را سر ما نیست از غرور
ما هم ز انفعال نداریم روی دوست

اوراق دل ز منت شیرازه فارغ است
تا کوچه گرد زلف حواس است بوی دوست

از سیل فتنه زیر و زبر گر شود جهان
صائب برون نمی رود از خاک کوی دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.