۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۹۷

تا بِنَسْتانی تو اِنْصاف از جُهودِ خیبری
جان به جانان کِی رَسانی؟ دلْ به حضرت کِی بَری؟

جعفرِ طیّاروار ار آب و از گِل کِی رَهی
تا نَخَندی اَنْدَر آتش، هَمچو زَرِّ جعفری؟

دل نَبینَد آن کِه باشد جسم و جان را او حِجاب
سَر ندارد آن کِه بِنْهَد پا دَرین رَهْ، سَرسَری

تا دو چَشمَت بَسته باشد، اَنْدَرین بازارگاه
سَخت اَرْزان می‌فُروشی، لیک اَنْبان می‌خَری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.