۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۸۳

شرم گناه رهبر توفیق بوده است
عصیان غبار لشکر توفیق بوده است

مستان سری که در سر می می کشیده اند
در انتظار افسر توفیق بوده است

تبخاله ندامت لبهای آتشین
گوهر فروز اختر توفیق بوده است

موج قدح که صیقل زنگ کدورت است
آیینه دار شهپر توفیق بوده است

دستی که ناگهان به دعا می گشوده اند
در آرزوی ساغر توفیق بوده است

صائب مس وجود ترا ساختن طلا
در دست کیمیاگر توفیق توفیق بوده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.