۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۶۷

آتش کباب کرده یاقوت آن لب است
چشم سهیل در پی آن سیب غبغب است

ای خضر چند تیر به تاریکی افکنی؟
سرچشمه حیات نهان در دل شب است

چون می رسد به مجلس ما سجده می کند
مینای ما که خضر ره اهل مشرب است

راه نفس ز کثرت تبخاله بسته شد
گوید هنوز عشق که اینها گل تب است

در دست دیگران بود آزاد کردنم
در چارسوی دهر دلم طفل مکتب است

صائب نمی فروزد شمع مراد من
تا صبحدم اگر چه لبم گرم یارب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.