۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۲۷

مرا که داغ و کبابم چه دوزخ و چه بهشت
مرا که مست و خرابم چه کعبه و چه کنشت

نخست پیر خرابات چون قلم قط زد
برات روزی ما بر لب پیاله نوشت

به آب شور مرا کعبه کی فریب دهد؟
که مشربم شده خوگر به آب تلخ کنشت

به کلک قاعده دانی شکستگی مرساد
که توبه نامه ما با خط شکسته نوشت!

هزار بوسه سیراب می توان کردن
لب پیاله گر افتد به دست ما لب کشت

مرا که واله آن چاک سینه ام صائب
کجا گشاده شود دل ز کوچه باغ بهشت؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.