۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۹۷

نه انجم است که زینت فروز نه فلک است
که بر صحیفه افلاک، نقطه های شک است

تغافلی که به حال کسی بود مخصوص
هزار بار به از التفات مشترک است

حریف ناله نه ای، در گذر ز صحبت من
که ماجرای من و وصل، آتش و نمک است

به هوش باش نسازی طعام خود را شور
که شعر همچو طعام، استعاره چون نمک است

همین خط است که باطل ز حق جدا سازد
وگرنه حسن زن و مرد، هر دو مشترک است

کلام خویش به هر بیخرد مخوان صائب
سخن وظیفه جان است و روزی ملک است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.