۲۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۸۳

سپاه عقل کم و لشکر ایاغ پرست
چه عشرتی است که پروانه کم، چراغ پرست

ز هرزه خندی گل غنچه بی دماغ شده است
ز دست قهقه مینا دل ایاغ پرست

فتاده است به روی گل و ز شوق هنوز
لب پر آبله شبنم از سراغ پرست

اگر به مرکز خود حق قرار می گیرد
تو فکر دل کن و فارغ نشین که داغ پرست

حیا نمی دهدم فرصت سخن صائب
دلم ز شکوه این باغبان و باغ پرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.