۶۷۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۴۶

دل ازان نخل به امید ثمر خرسندست
گره جبهه خوبان، گره پیوندست

پرده خواب گران است سبک مغزان را
سایه بال هما گر چه سعادتمندست

سرو را نیست ز پیوند به خاطر گرهی
دل آزاده ما را چه غم فرزندست؟

دردمندی است پر و بال اثر افغان را
ناخن ناله نی سینه خراش از بندست

هر که ما را کند آزاد ز خود، قبله ماست
عاشقان را به سر دار فنا سوگندست

باش خرسند به قسمت که درین وحشتگاه
هست اگر جنت دربسته، دل خرسندست

عارفان را گله از وحشت تنهایی نیست
نخل چون خوش ثمر افتد غنی از پیوندست

صائب از تنگی دل شکوه ز کوته نظری است
که دل غنچه گل چاک ز شکرخندست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.