۲۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۰۵

چون کند روی تو با خط سیاه از شش جهت؟
رو به این آیینه آورده است آه از شش جهت

کاش سر تا پای می گشتم نظر چون آفتاب
تا به رخسار تو می کردم نگاه از شش جهت

کعبه و بتخانه ای در عالم توحید نیست
عاشق یکرنگ دارد قبله گاه از شش جهت

کاهلی پیچیده دارد دامن ما را به دست
ورنه دارد کعبه کوی تو راه از شش جهت

هر که را دیدیم حیران قد رعنای اوست
بر علم دارد نظر دایم سپاه از شش جهت

هر که گردد بی سر و پا در خم چوگان چرخ
نور از خورشید می گیرد چو ماه از شش جهت

تا به کی در جستجوی آن نگار بی جهت
کاروان گریه اندازم به راه از شش جهت

چون به تلخی عاقبت بر جای می باید گذاشت
چند چون زنبور سازی تکیه گاه از شش جهت

نیست صائب فرصت پرسیده راه صواب
در میان دارد مرا از بس گناه از شش جهت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.