۲۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۸۳

گوش بی دردان گران از خواب باشد بهتر است
این صدف پر گوهر سیماب باشد بهترست

رتبه خوبی دو بالا می شود از چشم پاک
سرو موزون در کنار آب باشد بهترست

آب چشم از دامن پاکان به جایی می رسد
شمع اگر در گوشه محراب باشد بهترست

سرو بی حاصل اگر از جا نخیزد گو مخیز
پای چوبین در حنای خواب باشد بهترست

بی نیازی می شود بند زبان هرزه گو
خار دامنگیر اگر سیراب باشد بهترست

شبنمی کز جرعه گلها خمارش نشکند
طالب خورشید عالمتاب باشد بهترست

می کشد سر رشته جولان به دریا سیل را
کار عاشق با دل بی تاب باشد بهترست

شهپر پرواز هم باشند روشن گوهران
بستر و بالین موج از آب باشد بهترست

با دل روشن چه بگشاید ز تقریر زبان؟
شمع اگر خاموش در مهتاب باشد بهترست

داغ ما صائب حریف چشم شور خلق نیست
جامی می در جام ما خوناب باشد بهترست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.