۲۳۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۱۲

آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب
امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟

دیروز بوسه بر لب خمیازه می زدم
امروز می کنم ز لبش بوسه انتخاب

هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان
حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب

نتوان مرا به صبح صباحت فریب داد
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب

آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه
رزقش همیشه می رسد از خوان آفتاب

باطل شود چو آبله در زیر دست و پا
هر شبنمی که محو نگردد در آفتاب

آسودگی به خواب نبینند ذره ها
جایی که چشم خود نکند گرم، آفتاب

مظلوم حیف خود نگذارد به ظالمان
از گریه داغ بر دل آتش نهد کباب

از جبهه کریم گره زود وا شود
یک لحظه بار خاطر دریا بود حباب

صائب، ز لطف، موجه دریا به هم شکافت
چندان که ساخت پرده بیگانگی حباب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.