۲۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲۷

ای خار و خس بحر ثنای تو سخن ها
گنجینه گوهر ز مدیح تو دهن ها

یک بار بر این نه چمن سبز گذشتی
سر در پی بوی تو نهادند چمن ها

ما و سر آن زلف و پریشانی غربت
گرد سر این شام بود صبح وطن ها

از نقطه توان راه به مضمون سخن برد
غول ره ما گشت درازی سخن ها

تا شبنم افتاده بر افلاک برآید
خورشید جهانتاب فروهشته رسن ها

معموره عشق است که غربت زدگانش
در آب نگیرند گل از یاد وطن ها

نقد دو جهان غنچه صفت در گره توست
تا چند بگردی چو زبان گرد دهن ها؟

هر جا که شود خامه صائب گهرافشان
تا حشر بماند چو صدف باز دهن ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.