۲۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳۵

طاعت کند سرشک ندامت گناه را
ریزش سفید می کند ابر سیاه را

نقصی به سرکشان ز تواضع نمی رسد
حسن از شکستگی شود افزون کلاه را

ز افتادگی به مسند عزت رسیده است
یوسف کند چگونه فراموش، چاه را؟

از عشق پاک، دایره حسن شد تمام
آغوش هاله ساخت کمربسته چاه را

تا گشت روشنم که به جایی نمی رسد
کردم گره چو لاله به دل دود آه را

مشکل که خط سبز به انصاف آورد
آن چشم نیم مست فراموش نگاه را

خواهد به صد نیاز ز درگاه بی نیاز
صائب دوام دولت عباس شاه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.