۳۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۵۷

دِلا تا نازکیْ و نازنینی
بُرو که نازنینان را نَبینی

دَرین رنگی دِلا تا تو بِلَنْگی
نیابی در چُنان، تا تو چُنینی

در آیینه نَبینی رویِ خوبان
که تا با خویِ زشتَت هم نِشینی

تو زیبا شو، که این آیینه زیباست
تو بی‌چین شو، که آیینه‌‌‌ست چینی

مَشو پنهان، که غَیرت در کَمین است
هَمی‌بینَد تو را کَنْدَر کَمینی

زِ خود پنهان شُدی، سَر دَرکَشیدی
بِبَستی چَشمْ تا خود را نَبینی

به لب یاسین هَمی‌خوانی، وَلیکِن
زِ کینه جُمله تَن دندانْ چو سینی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.